سلام حضرت دلبر

ساخت وبلاگ
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانمقبولم کن ... من آداب زیارت را نمی‌دانم !نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تونمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانمنگاهم روبروی تو بلاتکلیف می‌ماندکه از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانمتماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت منتویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانماگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم: که من یک شاعر درباری‌ام ؛ مداح سلطانم...   سلام حضرت دلبر...
ما را در سایت سلام حضرت دلبر دنبال می کنید

برچسب : تنهاترین,زاِئر, نویسنده : 3amarrahbaramrey2 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 3:38

عاقبت بادل خون راهی مشهد شده ام من که لب ریز از این گریه بی حدشده ام بادلی شکسته و حال خراب آمده ام   خسته وغم زده باگریه ناب آمده ام  آمدم گوشه صحنت که نگاهم بکنی  یارضا گویم و تو نظربه حالم بکنی آمدم پیش خودت بلکه شکایت بکنم  ازغریبی خودم  سخت حکایت بکنم آمدم ضامن من شی و دلم خوب شود  بلکه از محنت و غم کم شه ومطلوب شود  حال و احوال گدایت به خدا جالب نیست  پای من جزحرمت نیمه شب راقب نیست  سلام حضرت دلبر...
ما را در سایت سلام حضرت دلبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3amarrahbaramrey2 بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 3:38